حسین لرزاده (Hossein Lorzadeh) (حسین بن محمد معمار) در سال 1285 شمسی در تهران، ایران دیده به جهان گشود. او که تعداد ۸۴۳ مسجد را طرح و بعضا اجرا و یا نظارت کرده است، به عنوان منتخب فرهنگستان در بزرگداشت نام آوران سال ۱۳۸۱ شمسی برگزیده شد.
دوران زندگی:
پدرش، استاد محمد لرزاده، از معماران نامی دوره قاجار و همكار حاج حسن صنیع الدیوان بود. حسین در سن هفت سالگی به مکتبخانه «میرزا حسن» در نزدیکی چهارراه حاج رضا خیابان بلورسازی رفت. سپس پدر، او را به مدرسهای در کوچه پشت گذر مهدیخان فرستاد که در آنجا هندسه و حساب و رسم فنی و نقاشی را در سطح عالی طی کند.
پس از دوران ابتدایی، چند سالی به دبیرستان سلطانی واقع در پل امیربهادر فرستاده شد. از آنجا که این مدرسه، رشته فنی مورد علاقه اش را نداشت، مدرسه را ترک و به شعبه مجسمه سازی مدرسه «کمال الملک» فرستاده شد.
پس از خلع احمد شاه از سلطنت، کارگاه نقاشی سید محمد تقی نقاش باشی واقع درخیابان ناصریه به دلیل طرح اصلاحی خیابان، از میان رفت و استاد لرزاده با کسب اجازه از استاد خود، کارگاه کوچکی جنب مسجد مجدالدوله، بین چهارراه حسن آباد و گذر تقیخان به نام «نقاشخانه حسین لرزاده» دایر کرد.
پدر استاد در سال ۱۳۰۵ درگذشت. در این زمان استاد با دعوت استاد جعفرخان کاشانی که دست اندر کار ساختن عمارت سنگی تپه علیخان در سعد آباد بود، به کار نقاشی در یکی از اتاقهای این عمارت مشغول شد.پس از آن، طراحی و ساخت سردر ایرانی برای بانک شاهی واقع در توپخانه بانک تجارت کنونی را انجام داد.
رسمیسازی سردر مدرسه دارالفنون و بالکن پیرایش در ابتدای خیابان لالهزار و مطبعه یمنی در خیابان فردوسی نیز از کارهای ایشان در این دوران است. پس از آن عمارت محروقه مجلس شورای ملی را تعمیر کرد.
استاد در سال ۱۳۱۱ برای ساختن آرامگاه فردوسی به توس رفت و مدتی با مرحوم عماد الکتاب که در آن هنگام ایام کهولت را میگذراند و برای خطاطی اشعار و نوشتههای مقبره حکیم توس به آنجا رفته بود، همدم و محشور شد و شبها در نزد او مشق خط میکرد. خود وی از قول مرحوم عمادالکتاب میگوید: «حالا چه عیبی دارد در کنار معماری، خوب هم بنویسی».
تاریخ پایان آرامگاه فردوسی مصادف با ۳۰ سالگی استاد بود. وی در ضمن آن اشعاری نیز ذکر کرده است: به شمسی شد اتمام آرامگه / هزار و سه صد از پیاش، سیزده پس از اتمام کار آرامگاه فردوسی، به تهران بازگشت و مشغول به کار کاخ مرمر شد. گنبد این کاخ هم از آثار ایشان است. همچنین بنا به درخواست آیت الله بروجردی، مسجد اعظم قم را طرح ریزی و اجرا کرد.
از دیگر یادگارهای ایشان تعمیر و ساخت قسمتهایی از حرم مطهر حضرت سید الشهداء است که بدین مناسبت به سمت معمار افتخاری ابا عبدالله الحسین نایل آمد.
لرزاده در تمام شاخههای معماری همچون رسمی سازی، مقرنس، کاسه سازی و گره سازی مهارت داشت. چنانچه کارهای معماری اش را در یک منظر کلی بررسی کنیم، بزرگترین ویژگی شان سهل و ممتنع بودن آنهاست. در واقع این بزرگترین و معمولترین شیوه کار اوست که آثارش نگاهی از بالا، تحقیرآمیز و از سر لطف به آدمی نمیکند.
آثار لرزاده با مخاطب خودمانی است، بی آن که در این رهگذر باجی به مخاطب دهد و عوام فریبی کند. این ویژگی، تنها با ارتباط با کلیت آثارش و توجه و تحلیل رخ مینمایاند.
به طور مثال لرزاده در مسجد گیتی از رنگ بر روی نقوش گره استفادهای به کمال کرده و آن قدر به ظرایف و دقایق نقوش و رنگ آمیزی آن و نیز نورپردازی و ارتباط آنها در حجم و جهت دادن نقوش به سمت قبله پرداختهاست که شاید بتوان ادعا کرد کار را در این مسجد کوچک به کمال رسانده به طوریکه دیگر از عناصر کلیشهای همچون مناره و گلدسته و حتی گنبد پرهیز کرده است، این پرهیز در نگاه اول به چشم نمیآید و چنین ویژگی ای در آثار لرزاده منحصر بفرد است. از سویی دیگر در شبستان مسجد سپهسالار که با فاصلهای 25 ساله نسبت به مسجد سجاد ساخته شده، اصولا مقوله رنگ نقشی ندارد .
استاد این بار سایه روشن و ترام را با همان ویژگیها و در خدمت حجم و پرسپکتیو و نیز در جهت قبله سامان میدهد. از جمله استاد کارانی که از نظر اجرایی با استاد همکاری داشتهاند، میتوان به مرحوم حاج محمد معمار کاشانی و حاج محمد شعر باف، حاج حسن خواتین شیرازی و حاج حسین شکل آبادی اشاره کرد.
در مسجد سپهسالار هنرمندان دیگری نیز بودهاند که نام آنها در لوحه جنب محراب گچ بری شده، آمده است. به عنوان مثال، کاشیکاری سر در جلوخان، کار اسدالله عموحسین و معرق کار حسین برهانی است. قسمت زنانه مسجد لرزاده و سردر، با کمک حاج حسن انگشت باف به انجام رسیده است.
در مقبره فردوسی نیز با هنرمندانی چون عمادالکتاب (خطاط کتیبه ها)، عباس و غلامعلی دهشیری و حسین حجار باشی همکاری داشته است. از همکارانش در گنبد کاخ مرمر میتوان از احمد خاک نگار مقدم و حسین طاهرزاده بهزاد نام برد.
مقبره فردوسی که هم طراحی و هم ساخت آن را بر عهده داشته. این مقبره نخست توسط آندره گدار پایه ریزی شده و تا پله دوم نیز اجرا گردیده بود. طرحی که وی در نظر گرفته بود هرمی چون اهرام مصر بوده است. این طرح مورد قبول ذکاءالملک فروغی رئیس انجمن آثار ملی قرار نمیگیرد و قرار میشود که یک معمار ایرانی با طرحی ملی آن را تکمیل کند.
حسین لرزاده مأمور طراحی و ساخت مقبره حکیم فردوسی میشود و طی هجده ماه طرح را اجرا و کار را تا جشن هزاره فردوسی به اتمام میرساند. از آنجا که فردوسی شاعری شیعه مذهب است، لرزاده در بالای قبر یک چهار کاسه به نشانه ارکان اربعه شیعه اجرا کرده بود که بعدها در تعمیرات بقعه این بخش از کار تخریب میشود. در دهه ۳۰ شمسی هوشنگ سیحون این بنا را استحکام بخشی نمود.
حسین لرزاده تعداد ۸۴۳ مسجد را طرح و بعضا اجرا و یا نظارت کرده است. استاد خود در اینباره شعری سرودهاند:
دفتر لرزاده را دیدم ز بعد انقلاب/ ۳۶۳ مسجد ثبت شد، كم كن حساب
۸۴۲ مجموعش بود اندر كتاب/ خرج و دخل و ماقبل و بعد انقلاب
در روز سه شنبه ۲۴ شهریور سال ۱۳۸۳ درگذشت. پیکر استاد در مقبره خانوادگی اش که خود ساخته بود به خاک سپرده شد. بنای مقبره خانواده لرزاده به شکل یک کاسهسازی مادر (نماد حسین لرزاده و همسرش) و هشت بچه کاسه (نماد هشت فرزند حسین لرزاده) ساخته شده و دور تا دور آن را کاشیکاریهای چشمنواز این هنرمند مزین کرده است. این بنای ارزشمند معماری در منطقه ۲۰ شهرداری تهران واقع است.
لرزاده خود میگوید: «علاقه من به هنر به آنجا کشید که سر از شعبه مجسمه سازی مدرسه کمالالملک درآوردم. یعنی پدر را راضی کردم که بروم مدرسه کمالالملک و آموزش ببینم. اصلاً یک نوع دلواپسی داشتم. انگار هیچ چیز راضیام نمیکرد. پنجههایم انگار میخواست چیزی مثل گل و خاک را بفشارد و به چیزی شکل بدهد که نمیدانستم چیست. شاید یک مجسمه و یا چیز دیگری فقط نوعی جوشش در درونم احساس میکردم».
سید محمد بهشتی: «كسی مثل لرزاده جزو معدود نوازندگانی بود كه سازش كوك بود و در دستگاهی می نواخت كه با گذشته خود هماهنگ بود. آثار استاد لرزاده مثلسازی است كه هنوز كوك است، هر آن چه مینوازد خوش است و با گذشته خود ارتباط برقرار میكند. ما آثار استاد لرزاده را جزو سنت معماری خودمان می دانیم چون با رگ و ریشهی تاریخ ما پیوند دارد. در روزگار ما كم بوده اند مثل لرزاده كه به زبان سنت ما سخن بگویند. او به این زبان فكر می كند، سخن می گوید، آرزو می كند و با این زبان با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار می كند . از این جهت برای ما كه دچار بلای بل بله هستیم لرزاده وجود ارزشمندی بود».
منابع:
سیتیتومب
موسسه تاریخ شفاهی معماری و شهر سازی اندیشه معاصر